دوستام...دوستام...دوستام...

ساخت وبلاگ
چهارشنبه سوری پارسالم همین کارو‌ کردیم رفتیم کوهای دلاوران آتیش روشن کردیم پریدیم چایی خوردیم با جزئیات کوچیک متفاوتی مثل امسال....امسالم همون کارو کردیم ولی خیلی متفاوت بود تفاوتش در این بود که اصن فکر نمیکردیم امسال این موقع اینجا باشیم :) فکر میکردیم یک جای خیلی دوریم در واقعا از این بابت مطمئن بودم که جای دیگه ای هستم...ولی خب....شب که به آتیش و آدمهای دوست داشتنی دورم نگاه میکردم دیدم واقعا ناراحت نیستم خیلی خیلی خیلی ام خوشحالم که این لحظه اینجام کناره کسایی که دوستشون دارم تو کشوره مضخرف دوست داشتنیم با هموطنانی که باند آوردن میرقصن میخونن و خودشونن ...میدونم این چیزی نبود که میخواستم ولی چیزی ام نیست که بابتش ناراحت باشم...خوشحالم واقعا خوشحالم امشب اینجا بودم هیچ ناراحتی ندارم دیگه...امیدوارم بتونم زود زود پیانو بخرم دوباره :)پینوشت: ایتس اوکی...آیم اوکی :) دوستام...دوستام...دوستام......
ما را در سایت دوستام...دوستام...دوستام... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 17:32

1402 با یک سفر فوق العاده شروع کردیم و کل بهار به گردش و تفریح بودیم من چند جا کار میکردم درآمد خوبی داشتم از اونجا که فکر میکردیم قراره مهاجرت :)) کنیم واقعا در لحظه زندگی میکردیم و لذت میبردیم :) وقتی 18 مرداد ریجکت شدم همه این روزهای رنگی و پر مسافرت برام خاکستری شد انگار یک دوران یک حس یک ذوق تموم شد....6 ماه دوم واقعا دوست داشتنی بود البته که اشتباه نکن من خیلی زیاد خیلی زیاد کار کردم خیلی زیاد حرص خوردم بابت کارهای مهاجرت و هزینه هایی که کردیم خیلی زیاد گریه کردم بابت پیانویی که ندارم...ولی با همه این اوصاف فوق العاده بود چون زندگی کردم واقعا من هر لحظه امسال زندگی کردم...حتی با ناراحتی ولی کار کردم و جنگیدم و اشکامو پاک کردم ... ادامه دادم...بیشتر از هر وقتی از خودم ممنونم بابت تلاش ها ساعت های طولانی کار کردن و از پروژه ای به پروژه دیگه رفتناز خودم ممنونم شوهرمو جمع کردم زندگیمو جمع کردم و تسلیم نشدم....خدا رو شکر...خدا رو شکر...بی صبرانه منتظر 30 سالگی ام هیچ مشکلی با این رقم ندارم من واقعا جنگیدم زندگی کردم عشق زندگیمو پیدا کردم...مسافرت رفتم...ضرر کردم...سود کردم و خودمو بخشیدم بابت اشتباهام و از خودم تشکر کردم بابت تلاش هام و خب...اوکیم با 30 سالگی که دیر یا زود میاد :)پینوشت: سلام بر 1403 :)پینوشت 2 : هر سال فقط برای خودم آرزو میکنم امسال نه امسال انقدر شجاع شدم میخوام هدف بزارم :)میخوام حتما به درآمد دلاری برسم حتما میخوام یوتیوب پیش ببرم پیشرفت کنم درآمد بالایی داشته باشم میخوام خونه عوض کنیم ماشین عوض کنیم میخوام بیزینس خودمو راه بندازم میخوام دیگه این نباشه :)امسال هدف گذاشتم و آرزو میکنم دنیا باهام راه بیاد :) در نهایتم آرزو میکنم شانس بیارم واقعا آرزو شانس دوستام...دوستام...دوستام......
ما را در سایت دوستام...دوستام...دوستام... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 17:32

سال پیش بک چیزو با پوست و استخوان یاد کرفتم اونم اینکه همه چیز عوض میشه و تنها چیزی که ثابته همینه :) همینه که همه چیز غیره منتظرست و هیچوقت طبق برنامت پیش نمیره به عبارتی غیر قابل پیش بینی تر و لاشی تر از زندگی نداریم که نداریم شاید واسه همینه لحظه انقدر مهمه...پینوشت: گلهای هفتسین بغل کردم بوسیدم گذاشتم تو یخچال روز اول عید یکی از آشنا های ایمان اینا خانوادگی فوت کردن و همه رفتن بجنورد قرار بود یک مهمونی داشته باشیم که براش آجیل و لباس خریده بودیم در واقع مهمونی نداشتیم دیگه...پینوشت: مادرشوهرم بیمارستان بسترین این روزا یک پامون بیمارستانهپینوشت: اگر خیلی به لحظه و سلامتی هر چیزی که باید بابتشون سپاسگذار باشی فکر کنی خودش یک داستان میشه همش هول میکنی :))پینوشت: خدا رو شکر بازم چی‌ بگم :) دوستام...دوستام...دوستام......
ما را در سایت دوستام...دوستام...دوستام... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adam-sangi بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 17:32